داستان های یوگی اوه قسمت های 1 تا 3
مرجع یوگی اوه (همه چی درباره یوگی اوه)
(هر چی راجبع یوگی اوه بخوای هست)
سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 21:50 :: نويسنده : سپر اویسی = سپهر جامپر

 

 
یو گی اوه قسمت اول
 

 

داستان از اونجا شروع شد دوستان که یو گی و جویی در حال دوئل بودند جویی در حال فکر کردن بود که چه کارتی رو بذاره که ناگهان تریستن پرید کله جویی رو به شوخی گرفت و گفت دارین چیکار میکنین که جویی گفت دوئل هیولا ها یو گی داره به من یاد میده بعد جویی تریستن رو هل داد عقب یو گی به جویی گفت داری چیکار میکنی یه کم سریعتر جویی یه کارتی بازی کرد که نیروش از زمین بود 2 ستاره داشت و 800 تا حمله و دفاش 400 تا بود و الان نوبت یو گی بود اون گفت حرکت خوبی بود جویی ولی این بهتره و یک کارت اژدها که نیروش از تاریکی بود و 4 تا ستاره داشت و حمله اش 1500 تا و دفاش 800 تابود و جویی شکست خورد یوگی به دوستاش یعنی جویی و تریستن و تینا پیشنهاد داد که برن کارت قدرتمند پدر بزرگش ببینن در همون حال کایبا صدای اونا رو میشنیدکه چی به هم میگفتن اونها به طرف مغاره کارت فروشی رفتن وقتی وارد شدن.

 

سلام دادن و از پدربزرگ خواهش کردن کارت رو نشون بده بعد پدربزرگ یک جعبه اورد و در اونو باز کرد و یک کارت به اسم اژدهای سفید چشم ابی رو در اورد که نیروش از نور و 8تا ستاره داشت و حمله اش 3000 تا و دفاش 2500 تا بود اون گفت که کارت اژدهای چشم ابی جزو کارت های افسانه ای است که امتیاز بسیار بالایی رو داره بعد ناگهان در باز شد و کایبا وارد مغازه شد و نگاهش به کارت افتاد و گفت حاضره هر پولی بپردازه تا اون کارت بدست بیاره پدربزرگ قبول نکرد وکایبا کیفی رو که همراهش اورده بود به روی میز مغازه گذاشت و در ان را باز کرد که و رو به پدر بزرگ کرد و گفت که همه ی این کارت ها رو بده که اون کارت رو بگیره ولی باز هم اون قبول نکرد بنابراین کایبا از مغازه خارج شد و گفت که اونا پشیمون میشن.بعد از چند روز کایبا افرادش فرستاد که برن و پدربزرگ رو به شرکت اون ببرن بعد از مدتی که یو گی و دوستاش وارد مغازه شدن دیدن که هیچکس اونجا نیست و ناگهان تلفن زنگ زد و یو گی تلفن رو برداشت و کایبا به اون گفت که اگر بخواد پدربزرگش رو ببینه باید به شرکت کایبا بره وقتی اون وارد شد دید که پدربزرگش روی زمین افتاده و کایبا بالا سرش اون گفت که از کارت اژدهای چشم ابی چهار تا وجود داره که سه تاش برای کایبا و چون از یک کارت در یک دسته کارت نمیتوان بیش از سه تا قرار داد اون کارت اژدهای چشم ابی چهارم رو نابود کرد ناگهان پدر بزرگ دسته کارتش رو به یو گی داد که اون نیز مثل خودش با کایبا دوئل کنه تینا و تریستن پدربزرگ رو به بیمارستان بردن ویوگی و جویی رفتن به مکان دو ئل کایبا نیز با ان ها رفت یو گی و کایبا در مکان های اصلی قرار گرفتن اولین حرکت رو کایبا شروع کرد اون کارت غول هاتسومی که نیروش از زمینه و 4 تا ستاره داره وحملش 1200 و دفاش 1000 رو بازی کرد و الان نوبت یو گی بود اون کارت اژدهای نگهبان قلعه رو بازی کرد که حمله اش 1400 و دفاش 1200 نیروش از باد و 4 ستاره داره و دستور حمله به کارت کایبا رو داد در همون حال جویی و یوگی از هیولاهای واقعی که روی هوا بودند بسار تعجب کردن الان نوبت کایبا بود اون کارت ساگی دلقک سیاه رو بازی کرد که نیروش از تاریکی بود و 3 تا ستاره داشت وحمله اون 600 تا و دفاش 1500 تا بود سپس اون یک کارت جادویی بازی کرد کارت انرژی سیاه که حمله ی دلقک سیاه رو به 1800 رساند الان نوبت حمله ی کایبا بود اون اژدهای یوگی رو نابود و تا الان جون یوگی به 1600 رسیده بود وجون کایبا 1800 تا بود الان نوبت یو گی بود اون در دو نوبت کارت هایی در حالت دفاعی بازی کرد که از جونش کم نشه سپس اون در نوبت سوم کارت گایا شوالیه جنگل رو بدست اورد که نیروش از زمینه و 7 ستاره داره 2300 تا حمله و 2100 تا دفاع اون به ساگی حمله کرد و او نو نابود کرد و جون کایبا به 1300 تا رسید الان نوبت کایبا بود اون کارت اژدهای چشم ابی اش که 3000 تا حمله داشت رو بازی کرد و گایا رو نابود کرد و جون  یو گی به 900 تا رسید و الن نوبت یو گی بود اون در چند نوبت کارت در حالت دفاعی بازی کرد کایبا در نوبت خودش کارت دوم اژدهای چشم ابی رو بازی کرد دوباره نوبت یو گی شد و اون هیچ کارتی در صفحه نداشت ناگهان اون کارت بعدی برداشت درسته اون کارت جادویی بود کارت شمشیر های نورانی یو گی اون کارت رو بازی کرد واژدها های کایبا نمیتوانستند حمله کنند بعد یو گی داشت فکر میکرد چون 3 کارت در دستش بود که نمیدونست چی کار میکنن ناگهان یادش اومد که پدربزرگش به اون گفته بود که قویترین کارت بازی شامل 5 تا کارت بود سپس یک کارت در حالت دفاعی بازی کرد نوبت کایبا شد اون کارت ارگ تبرزن رو بازی کرد و به کارت دفاعی یو گی رو نابود کرد و الان نوبت یو گی بود اون کارت افسو نگر سیاه رو بدست اورد وبه ارگ تبر زن که 2200 تا حمله داشت حمله کرد واونو نابود کرد کارت مورد علاقه یوگی کارت افسونگر سیاه بود که دارای انرژی سیاه بود و 7 تا ستاره داشت 2500 تا حمله و 2100 تا دفاع الان نوبت کایبا بود اون کارت اژدهای چشم ابی سوم رو بازی کرد و به کارت افسونگر سیاه حمله و اونو نابود کرد جون یو گی به 400 تا رسید و جون کایبا 1000 تا و 2 تا اژدهای چشم ابی دیگر کایبا نیز ازاد شدند و الان نوبت یو گی بود اون 4 کارت اکسودیا قویترین کارت بازی رو بدست اورده بود سپس اون با اعتماد و با یاد دوستاش دستش رو به طرف کارت ها برد اون اخرین کارت رو بدست اورده بود و اکسودیا را احضار کرد و قهرمان دوئل کشور را شکست داد.و با استفاده از پازل ملنیوم روح بد کایبا رو نابود کرد و همون لحظه پدربزرگش به هوش امد در بیمارستان و و خبر پیروزی یو گی به پگاسوس رسید .(با تشکر اگر نظر بدید و اگر غلط املایی بود ببخشید)

 

 


 

یو گی اوه قسمت دوم
 
قسمت دوم از اونجا شروع شد دوستان که جویی و تینا در حال دوئل در مدرسه بودند که جویی یک کارت صخره بازی کرد که نیروش از زمین بودو3 تا ستاره داشت و800 تا حمله و1200 تا دفاع و به کارت تینا که در حالت دفاعی بود حمله کرد و میخواست اونو نابود کنه که ناگهان تینا یک کارت جادوی به اسم فوت جادویی رو کرد که کارت های صخره رو نابود میکرد و یو گی که در حال تماشای بازی بود تایید کرد که تینا بازی رو برده.بعداز مدرسه جویی و یوگی درحال صحبت بودند که جویی گفت چرا من باختم؟یو گی گفت که من باید دسته کارت تو رو چک کنم بعد جویی دسته کارتش از تو جیبش دراورد و به یو گی داد وقتی یو گی اونو دید بسیار تعجب کرد به جویی گفت که دوئل هیولاها فقط در کارت های هیو لا خلاصه نمیشه و کارت های جادویی و تله نیز در ان بازی ها تاثیر دارن جویی گفت من چیکار کنم یو گی گفت باید از پدربزرگ من کمک بخوای اونها وارد مغازه شدن یو گی گفت که جویی به کمک نیاز داره پدر بزرگ با جدیت تمام گفت که باید امادگی هر چیزی داشته باشه و صبر داشته باشه اون قبول کرد. سپس اونها یعنی یوگی و جویی و تینا و تریستن در خانه نشسته و در حال تماشای دوئل قهرمان بین قاره ای به طور زنده از تلویزیون تماشا میکردند بین ویول و رکس جویی گفت که خیلی خسته است به خاطر اینکه پدر بزرگ خیلی با اون تمرین کرده بود و همون لحظه پدر بزرگ اومد تو وگفت که به خاطر خودش بوده جویی رفت اونو بغل کنه جاخالی داد جویی افتاد زمین پدربزرگ یک بسته به یو گی داد گفت ای برای تو یو گی گفت اونو بعد از مسابقه میبینه کارت بعدی برای رکس بود اون پادشاه دو سر دایناسور ها رو بازی کرد به حمله 1600 ودفاع 1300 نوبت ویول شد اون یک کارت حشره بازی کرد امتیاز حملش 500 و دفاش 700 بود بعد اون یک کارت برعکس بازی کرد در همون لحظه جویی گفت یک حشره کوچک در برابر یک دایناسور نوبت رکس شد اون دستور حمله داد ویول کارت برعکسش رو کرد یک کارت که همون لحظه کارت دایناسور رو نگاه داشت اون نیز سپس یک کارت جادویی بازی کرد توپ لیزری و به حشرش امتیاز داد و اون پیروز شد پگاسوس سازنده بازی به اونیز هدیه داد واونو به جام دوئل کننده پادشاه در جزیره اش دعوت کردیو گی به جویی گفت که هیچوقت در بازی زود نباید قضاوت کرد پگاسوس سوار ماشین شد در ماشین گفت که اون بسته به مقصد رسید و زیر دستش گفت بله . یو گی در جعبه رو باز کرد در اون یک دستکش 2 ستاره و یک نوار بود اون نوار رو در دستگاه قرار داد ناگهان پگاسوس روی صفحه امد و همه چیز ایستاد همه ی کسانی که در اتاق بودند ایستادند وکسی نمیتوانست حرکت کنه بجز یوگی یوگی گفت چیکار میکنی پگاسوس اونو به دوئل دعوت کرد دوباره مثل همیشه پازل یو گی (از وقتی که یو گی اونو بدست اوردهه بود موقع دوئل به یک نفر دیگه تبدیل میشد)تکان خورد و دوباره تبدیل شد اول پگاسوس بازی رو شروع کرد اون یک کارت در حالت دفاعی بازی کرد و یک کارت برعکس بازی کرد الان نوبت یو گی بود اون یک کارت اژدها که که نیروش از تاریکی بود و 3 ستاره داشت و1500 تا حمله و 1200 تا دفاع بود بازی کرد همون لحطه پگاسوس کارت تله نابود کننده اژدها را رو کرد واژدها نابود شد پگاسوس قبل از اینکه یو گی کارت بعدی رو بازی کنه پگاسوس گفت این بازی ها بر میگرده به زمان مصر باستان برمیگرده فرعون های مصری با هیو لا های واقعی دوئل میکردندبا نیرو های جادویی این هیو لا ها اونقدر قوی شدند که تمام دنیا را فرا گرفتند سپس پگاسوس کارت هیولاش رو رو کرد اژدها زنده کن و اژدهای یوگی برای پگاسوس شد و به یو گی حمله کرد یوگی کارت هیولای سیلور فنگ را رو کرد پگاسوس به اون حمله کرد و جون یو گی به 1500 تا رسید پگاسوس گفت سالها پیش فرعونی قدرتمند پیدا شد که نیروی این هیو لا ها را در7 قطعه ملنیوم ذخیره کردپازل تو جزء اوناست بعد پگاسوس یک کارت برعکس بازی کرد و یک لحظه موهایش کنار رفت و یو گی چشم مصنوعی دید که عکس کارت زامبی اون توش بود یو گی فهمیدکه پگاسوس کارت دست اونو دیده به خاطر چشم ملنیومش پس یو گی فهمید و یک کارت در حالت دفاعی بازی کرد همون لحظه پگاسوس کارت نابود کننده زامبی رو کرد یو گی گفت اون گول خورده و کارت افسونگر سیاه رو برگردوند وبه اژدها حمله کرد و اونو نابود کرد و جون پگاسوس به 1200 رسید سپس پگاسوس یک کارت دلقک رو کرد وکارت جادویی چشم سپس افسو نگر سیاه به اون حمله کرد و لی حمله اثر نکرد سپس یو گی مبارز جنگل را رو کرد1400 تا حمله 1200تا دفاع نیرو از زمین و 4 تا ستاره سپس کلتیک گاردین(مبارز جنگل)نابود شد و جون یو گی به 400 تارسید سپس دید که افسونگر سیاه به خاطر دلقک سیاه برای پگاسوس شده است سپس یو گی کارت هیولای استخوانی رو بازی کرد که به دلقک سیاه حمله کنه اما وقت تمام شد وبه خاطر کم تر بود امتیاز یو گی اون شکست خورد سپس پگاسوس گفت ستاره و دستکش برای دوئله پادشاه در جزیره اونه و بعدا چیز های مورد تیاز دیگه رو برای اون پست میکنه و گفت برای اینکه حتما بیای روح پدر بزرگش رو دزدید .سپس همه چیز به حالت اول برگشت وپدربزرگ روی زمین افتاد و یو گی شروع کرد به داد زدن پدربزرگ پدربزرگ سپس این قسمت تمام شد(نظر یادتون نره) 
 
یو گی اوه قسمت سوم
 
 

سلام دوستان قسمت سوم از اونجا شروع میشه که یو گی درباره قطعات ملنیوم فکر میکنه که روح پدربزرگش دزدیده شده و اون موقع دوئل تبدیل به یک شخص دیگه با استفاده از پازل میشه در همون حال به سراغ جویی میریم یک نوار برای اون رسیده اون وقتی نوار رو گذاشت خواهرش روی صفحه اومد ناگهان جویی گفت سرنیتی بعد خاطره اینکه اونها به خاطر تلاق پدر مادرشون از هم جدا شدن و سرنیتی برای مادرش بود و خود جویی برای پدرش سرنیتی در در نوار گفت که دیگه شاید اونو نبینه چون پول عمل چشمش رو نداره وممکنه که کور بشه و این نوار رو فرستاده که یادگاری از اون باقی بمونه جویی بسیار ناراحت شد و شروع به گریه کرد. یو گی موقع برگشتن از مغازه پدربزرگش که در مسیر برگشت اون بود پاکتی را در میان در مغازه دید وقتی اون باز کرد توش چند تا کارت بود عکس کارت ها اولیش این بود که یو گی دید یک قلعه در جزیره پگاسوس بود فرداش یو گی اونارو برد مدریه تا به دوستاش نشون بده عکس یکی دیگه از کارت ها یک کشتی برای رفتن به جزیره بود ناگهان تریستن کارت طلا رو دید که هرکی برنده تورنومنت بشه میتونه 3میلیون دلار ببره ناگهان جویی به سرش زد که به اونجا بره و پول عمل خواهرش رو بدست بیاره. سپس جویی به قسمت بالای شهر رفته بود و غروب رو تماشا میکرد که ناگهان یو گی امد و شروع به صحبت با جویی کرد و اونها خاطرات اینکه چطور با هم دوست شده بودند و اون پازل باعث این کار شده بود و بعد از کمک جویی پازل رو درست کردند و روح 3000 ساله را که خود یو گی نمیدونست کیه ازادش کردند.سپس شب شد و یو گی و جویی و تریستن و جویی به طور مخفیانه وارد کشتی شدند تریستن و تینا به صورت مخفیانه و با بار وارد شدند جویی نیز به کمک یو گی و با کارت اون وارد کشتی شد.در کشتی اونا مای رو دیدن اون یک دوئلیست قدره اما کسی اونو نمیشناخت ولی اون یو گی به یوگی گفت که تو همون هستی که قهرمان دوئل کشور یعنی کایبا رو بردی یو گی گفت بله و همچنین جویی که میخواست خودش پیش مای خیلی خفن نشون بده گفت که اون دوستشه و جویی خیلی از اون خوشش اومد در اتاق دوئلیست های معمولی جویی و یو گی بودند به همراه بقیه دوئلیست ها ویول و رکس نیز اونجا بودند اونها یو گی دیدند و بسیار تعجب کردند و به یو گی و جویی گفتند که شما نمیخواهید مثل بقیه کارت ها رو عوض کنند.جویی رفت که این کارو بکنه.تریستن و تینا که در کشتی بودند صبحت میکردند که ناگهان تینا گفت که اون باکورا رو  دیده و تریستن دید که کسی اونجا نسیت و به تینا گفت که حتما اون اشتباه کرده.در همون حال جویی کارت هایی رو که تازه بدست اورده بود به یو گی نشان میداد کارت ها به اسم ترتیب کارت سالاماندرا (جادوئی)زنجیر تغیر دهنده(تله)بچه اژدها(هیولا)سپروشمشیر(جادوئی) سپس یو گی از درون دسته کارتش کارت رئیس زمانها(کارت هیولا)رو به جویی داد در همون حال ویول پیش اونها امد و به یوگی گفت که میشه پنج تا کارت اکسودیا رو ببینه یو گی اونها رو به ویول داد اما اون اونارو به درون دریا انداخت جویی پرید و رفت که کارت ها رو بیاره اما یو گی نیز پرید تا به جویی کمک کنه جویی فقط سه کارت رو بدست اور همون لحظه که اونا از دریا اومدن بیرون جویی داستان خواهرش رو برای یو گی و تریستن و تینا گفت صبح فردا اونا به  جزیره رسید و قسمت سوم تمام شد

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

ترانه
ساعت11:00---18 خرداد 1392
عالی بوداگه میشه قسمت7روهم بنویسید.
پاسخ: چشم من قراره تا قسمت 8 بنویسم و ممکنه بعدش هم ادامش بدم حالا نمیدونم باید رای گیری کنم!!!!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 22
بازدید هفته : 64
بازدید ماه : 127
بازدید کل : 54715
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

(درباره یو گی اوه(هر چی دلت بخواد